آخرین اخبار

20. دى 1397 - 1:51   |   کد مطلب: 26812
این روزها هستند مردم بسیاری که همه جوره پای انقلاب خود ایستاده اند و حتی برای حفظ آن جان می دهند، اما گلایه مندی بسیاری هم از عملکرد مسئولان دارند، گلایه مندی از اوج گرفتن بیکاری به ویژه برای جوانان، از وام های کلان بی وثیقه یا کم وثیقه که به عده ای خاص داده می شود و آنان نمی توانند حتی یک وام 2 میلیون تومانی بی دردسر دریافت کنند و در نهایت این مردم از اختلاس های کلان به ستوه آمده اند و خرج و مخارج بسیار که زندگیشان را فلج کرده است.

به گزارش خبرنگار رودآور؛ حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی بهمن ماه سال 95 در دیدار پر شور هزاران نفر از مردم آذربایجان ضحور یافتند، ایشان در بخشی از سخنان خود به مسئولان کشور تأکید کردند: حضور پرشور مردم در مقابل دشمن کمین کرده برای بلعیدن ایران را به حساب گلایه نداشتن آنها از عملکرد مسئولان نگذارید چرا که مردم از مسائل مختلف از جمله تبعیض و کم کاری و بی اعتنایی به مشکلات گلایه‌مندند و احساس ناراحتی و رنج می‌کنند.

ایشان خاطرنشان کردند: سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» در حال پایان یافتن است و مسئولان دولت و دیگر قوا باید به مردم گزارش دهند در این زمینه چه کرده اند؟

از این رو به سراغ مردم تویسرکان رفتیم تا نظرات، گلایه مندی ها و مطالبات آنان را در این باره جویا شویم.

از اختلاس در بالا تا دستفروشی در پایین فاصله بسیار است

خزائی، یکی از شهروندان تویسرکانی است که بیش از 20 سال است با دست فروشی خرج و مخارج زندگی خود را تأمین می کند، او سه دختر و یک پسر دارد و این روزها روی سردی هوا را هم کم کرده است و برای اینکه دستش را پیش دیگران دراز نکند با هزار مشکل به زندگی خود ادامه می دهد.

او می گوید: اگر ما گلایه ای هم داشته باشیم آیا دولت می تواند دردی از ما دوا کنند، زمانی که آن بالاها میلیاردی اختلاس می کنند و ما این پایین ها این همه گلایه می کنیم چرا کسی به حرف های ما گوش نمی دهد، اگر جلوی این اختلاس ها را توسط دولت گرفته شود مشکلات مردم حل شدنی است.

یارانه 45 هزار تومانی پول چند کیلو سیب و گلابی هم نمی شود

خزایی می افزاید: با یارانه 45 هزار تومانی که پول چند کیلو سیب و گلابی بیشتر نیست، آیا می توان با این درآمدهای اندک از پس خرج و مخارج زندگی، پول قبض های آب، برق، گاز و تلفن برآییم.

ما از تحریم ضربه نخوردیم؛ ما از اختلاس خیانتکاران برآشفته ایم

او ادامه می دهد: مملکت ما به قول قدیمی ها بر روی گنج نشسته است و ما از تحریم ها ضربه نخورده ایم و چرا که خوب می دانیم امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، مشکل ما خودی هایی هستند که با اختلاس های کلان به ملت خیانت کرده اند و آن بالاها بالاها سیر می کنند و ما در این پایین ها برای آنکه با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه داریم به هر آب و آتشی می زنیم.

مردم سرمایه های نظام هستند/جوانان بیکار به دنبال روزنه امید

میرمعینی، از دانشجویان تویسرکانی است، جوانی پرشور و حیا اما از حق نمی گذرد و گلایه مندی های خود را از دولت عنوان می کند، او می گوید: مردم ما  همیشه ثابت کرده اند پشت نظام و انقلاب هستند و در راهپیمایی ها حضور یافته اند چرا که خوب می دانند سرمایه ایران نفت نیست بلکه مردمش هستند، اما این حضور نشانه اینکه از مطالبات به حق خود دست بردارند نیست، اصل نظام و انقلاب باید حفظ شود، اما مشکل ملت به ویژه ما دانشجویان آن است که نمی دانیم با چه امیدی به تحصی خود ادامه دهیم، آیا کاری در آینده برای من دانشجو هست یا نه؟!

بیکاری بیداد می کند/عمده شغل های ایجاد شده متناسب با رشته تحصیلی نیست

او افزود: بسیاری از دوستان، اقوام و آشنایان ما متأسفانه حتی با مدرک ارشد هم بیکار هستند و یا اگر در شغلی فعالیت می کنند مرتبط با رشته تحصیلی دانشکاهی آنان نیست و از روی بیکاری برای کسب درآمد خود بالاجبار شغلی غیرمرتبط را انتخاب کرده اند.

توان و قدرت خرید مردم پایین آمده/رکود اقتصادی کمر شکن است

مالمیر یکی دیگر از شهروندان تویسرکانی است، چند سال پیش صاحب مغازه بوده، اما ورشکستگی حالا او را به دستفروشی کشانده است، می گوید که امروز تنها پنج هزار تومان کاسب شده که پول چند قرص نان بیشتر نیست، از حمایت خود از نظام با حضور در راهپیمایی 22 بهمن سخن می گوید تا آنجا که حاضر است جان خود را برای اسلام و انفلاب بدهد، اما درخواست هایی هم از دولت دارد.

او با اشاره به اینکه رکود اقتصادی و بیکاری به ویژه در تویسرکان کمر شکن است، می گوید: من که خود باغی ندارم اما سرمازدگی باغات در تویسرکان اقتصادشان را فلج کرده است و قدرت خرید آنان را روز به روز کاهش داده به طوری که به فکر یارانه ماه به ماه خود هستند و برای آن هم هر روز از ترس قطع شدن به خود می لرزند.

زندگی در شرایط سخت دست فروشی با یک فرزند بیمار مرگ تدریجی است

محمدظاهری دیگر شهروند تویسرکانی است، او نیز دست فروش است و 30 سال مشغول این کار، نمی داند از فرزند بیمارش بگوید که هر دو ماه یک بار برای درمن به مرکز استان می برد یا از خرج و مخارج زندگی و پسر دانشجویش، می گوید: زندگی کردن این روزها مرگ تدریجی است.

او از قطع شدن بیمه خود از سه سال پیش هم حرف ها برای گفتن بسیار دارد، آنجا که به او گفته اند شغل تو دست فروشی  است و شامل بیمه کارگری نمی شوی و در نهایت از این محمدظاهری است که از بیمه محروم می شود.

مانده ایم با این اوضاع بی سروسامانی اقتصاد شب عید را چگونه به سر کنیم

کزازی هم کارگری است که در یکی از قصابی های تویسرکان مشغول به کار است و شاید این روزها تنها امیدش همان مبلغ یارانه باشد، او آنقدر مشکل دارد که نمی داند کدام را مطرح کند، نزدیک عید بودن و نداشتن هزینه ای برای خرید شب عید فرزندانش، یا پرداخت قبض های گاز و برق خود را.

از مستأجری خودی می گوید و نانی که با هزار زحمت برای اینکه خانواده اش شب ها گرسنه سر بر بالین نگذارد هم حرف ها برای گفتن بسیار داشت.

مدرک هایی دانشگاهی که بر روی دیوار هم نصب نمی شوند/برخی از فارغ التحصیلان بیکار هم به دست فروشی روی آورده اند/هزینه تشکیل یک زندگی ساده راهم نداریم

و دستفروشی دیگر هم از بیکاری جوانان می گوید و از مدرک فیزیک گرفته شده خود از دانشگاه که الان بر روی دیوار هم نمی تواند نصب کند، چرا که خوب می داند نه مدرک تحصیلی به کارش آمده است نه آن همه درس خواندن و در آخر با دست فروشی زندگی می گذارند.

او از آرزوهای خود می گوید، آنجا که دوست دارد صاحب زن و فرزند شود و هنوز به خاطر بیکاری و نداشتن یک مسکن کوچک تشکیل زندگی نداده است.

وام های کلان بی وثیقه برای عده ای خاص کجا و دردسرهای دریافت 2 میلیون تومان وام کجا؟!

این جوان دستفروش از وام های کلان بی وثیقه یا کم وثیقه به برخی گلایه مند است و از اینکه خود نمی تواند وامی هرچند ناچیز بگیرید تا سر و سامانی به زندگی اش بدهد گلایه مند است و از مسئولان می خواهد چاره ای برایش بیاندیشند.

بیکاری مشکل اول مردم کشور ما

خانواده عبدالمالکی از مشکلات زندگی می گویند، از اطرافیان و اقوام خود و در نهایت بیکاری را مشکل اصلی جوانان کشور می دانند که به نوعی مانعی بزرگ برای تشکیل خانواده و ازدواج آنان شده است.

 زنگنه

انتهای پیام/

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه‌ها

با سلام گرفتن مالیات سنگین، عوارض شهرداری و هزینه های بالای گرفتن جواز کسب اکثر مغازه داران تویسرکانی را به فکر تعطیل کردن کسب و کار خود و مهاجرت یا روی آوردن به شغل های کاذب و دستفروشی کشانده است. این شده که سراسر تویسرکان را ماشین های دستفروش فرا گرفته اند. واقعا باید فکری کرد مگر می شود از یک مغازه دار تویسرکانی با کلی هزینه های جانبی و نبود مشتری و بعد تعطیل کردن مغازه به علت عدم درآمد اداره مالیات تویسرکان مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان برای یکسال در سال 1393 طلب مالیات کند؟ البته اولش میگفتند 4 میلیون با کلی التماس و خواهش شد یک میلیون دویست هزار تومان. حالا تعطیل کردم اومدم تهران همون مغازه وکار با کلی مشتری و درآمد مالیات برای عملکرد سال 1394 من شده 350 هزار تومان خوب این میشه که من به همه میگم از تویسرکان فرار کنید

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان