آخرین اخبار

8. آذر 1397 - 8:29   |   کد مطلب: 27449
در این گزارش بر آن شدیم، برخی از بانوان فعال تویسرکانی در عرصه های اقتصاد مقاومتی را در یک نگاه اجمالی معرفی کنیم.

به گزارش خبرنگار رودآور، در سال جاری گزارش های متعددی از فعالیت بانوان تویسرکانی را منتشر کرد که با سبک زندگی اسلامی و فاطمی در کنار خانواده خود لبیک به کلام ولایت گفتند و جانانه در عرصه توید کالای ایرانی و اقتصاد مقاومتی فعالیت خود را آغاز کردند.

بانوی هنرمند تویسرکانی به دنبال احیای 9 هنر ازصنایع دستی/حمایت از صنایع دستی زمینه ساز ایجاد مشاغل خانگی است

بانوی هنرمند تویسرکان در صنایع دستی فعالیت چشمگیری دارد و با پشتکار به دنبال احیای 9 هنر از صنایع دستی به عنوان بخشی از هویت این سرزمین در شهرستان است تا بتواند با شناساندن این گونه هنرها و ظرفیت ها و توانمندی های آن در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی، زمینه ایجاد مشاغل خانگی را فراهم سازد.

تمدن چند هزار ساله ایران، میراث ماندگار بسیاری برای ما، مردم امروز این کشور کهن به یادگار گذاشته که مجموعه این میراث، هویت تاریخی و ملی ما را تشکیل می دهد. این میراث، مظاهر و جلوه های متنوع و متعددی دارد که هر یک از آنها به نحوی، گذشته درخشان و تمدن باستانی این مرز و بوم را بازگو می کند.یکی از این مظاهر که در شاخه های متنوعی خود نمایی می کند و بازگو کننده ی هویت و ذوق و هنر ایرانیان است،صنایع دستی است.

اینکه گفته می شود هنر نزد ایرانیان است و بس، یک شعار تنها نیست، چرا که با کمی دقت در اطراف خود، افراد بسیاری را می بینیم که به هنر و صنایع دستی عشق می ورزند اما شاید زمینه بروز استعدادهای بالقوه خود را ندارد.

در این بین هستند افرادی که حتی با محدودیت ها و امکانات کم و گلایه مندی از عدم حمایت مسئولان تنها برای زیبایی هنر به فکر احیای آن می افتند و وارد عرصه های مختلف در حوزه صنایع دستی می شوند و مریم عبدالمالکی بانوی هنرمند تویسرکانی است که به قول اطرافیانش از هر انگشتش هنر می بارد و این روزها در زمینه هنرهای مختلفی هنری در آستین خود دارد.

عبدالمالکی در صنایع دستی فعالیت چشمگیری دارد و با پشتکار به دنبال احیای 9 هنر از صنایع دستی به عنوان بخشی از هویت این سرزمین در شهرستان است تا بتواند با شناساندن این گونه هنرها و ظرفیت ها و توانمندی های آن در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی، زمینه ایجاد مشاغل خانگی را فراهم سازد.

توربافي با ابريشم، مكرومه بافي، هويه كاري، قلاب و ميل بافي باكاموا، گدوزي باچرخ ودست، گلابتون دوزي، كيف دوزي با چرم، سوزن بافي و خياطي از جمله هنرهای این هنرمند تویسرکانی است که حتی مدرک فنی و حرفه ای برای آن ها دریافت کرده است.

تنها خواسته او از مسئولان آن است تا از او در راستای آموزش و زمینه سازی برای ایجاد مشاغل خانگی در تویسرکان و حتی در سطح روستاها حمایت کنند.

یک بانوی تویسرکانی با آموزش بیش از هزار بانوی روستایی در عرصه صنایع دستی، همگام با آنانی که حرف و عملشان یکی است در پویایی اقتصاد مقاومتی در شهرستان سهیم شده است.

این روزها به دور از سیاسی بازی های برخی مسئولان در راستای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی و تنها اکتفا کردن به همایش ها از سوی آنان، هستند افرادی که خود با تفکر جلورونده پویایی اقتصاد مقاومتی، گام های مؤثری برداشته اند.

تلاش برای تحقق این امر مهم زن و مرد و یا پیر و جوان نمی شناسد، یکی با ایجاد کارگاهی کوچک حداقل برای خانواده خود نان آوری می کند و دیگری که کمی سرمایه اش بیشتر است با کارآفرینی برای چند خانواده منبع درآمدی در این آشفته بازار رکود اقتصادی فراهم می سازد.

سایه سنگین رکود اقتصادی چندین سال است که بیش از پیش بر شهرستان تویسرکان گسترده شده و اما در این میان افرادی هستند که بی توجه به شعارزدگی برخی مسئولان پا به عرصه اقتصادی گذاشته اند.

از این رو به سراغ بانوی نمونه تویسرکانی در عرصه صنایع دستی می رویم، «سمیه محبیان» که همه او را به عنوان یک مربی قلاب بافی می شناسند، 15 سال سابقه آموزش دارد، به طوری که بیش از یک هزار بانوی روستایی را به صورت حرفه ای در بازه زمانی 9 ساله اخیر در فنی و حرفه ای آموزش داده است.

او این روزها آموزش قلاب بافی را به صورت بافت عروسک و انواع لباس، شال و اشارپ انجام می دهد.

محبیان به جز قلاب بافی بافی آموزش سازه های نمدی و مرصع کاری هم در دستور کار خود دارد و این حرفه ها را در خانه صنایع دستی تویسرکان به کارآموزان خود آموزش می دهد.

او می گوید: چه بانوان روستایی و چه بانوان شهری از فعالیت در عرصه های صنایع دستی لذت می برند، اما از آنجا که زمینه های فروش تولیدات آنان فراهم نیست و همه آنان در زمینه بازاریابی نمی توانند موفق عمل کنند نیاز به حمایت مسئولان دارند.

این بانوی موفق تویسرکانی می افزاید: صنایع دستی جز میراث فرهنگی و معنوی یک شهر، استان و حتی کشور است و اگر در این میان مسئولان با یک برنامه ریزی جامعی وارد عرصه حمایتی به ویژه در عرصه بازاریابی شوند، بسیاری از مشکلات افرادی که نمی دانند چگونه تولیدات خود را به فروش برسانند حل می شود.

محبیان از مسئولان خواست به وعده هایشان عمل کنند و با در اختیار قراردادن اعتبارات و تسهیلات لازم آنان را مورد حمایت قرار دهند.

وی تصریح کرد: اگر حمایتی مناسب شود بسیاری از کارآموزان خود می توانند نان آوران خانه هایشان شوند تا کم کم با تأمین معیشت زندگیشان، اقتصاد جامعه هم به سمت پویایی حرکت کند.

ثریا، بانویی روستایی است که سال هاست از فوت پدر و مادرش می گذرد و او تنهای تنها با پرورش بوقلمون و فروش فرش های دستباف خود خرج و مخارج زندگی اش را تأمین می کند.

 تلاش برای محقق کردن اقتصاد مقاومتی زن و مرد و یا روستایی و شهری نمی شناسد و در این میان به نظر می رسد روستاییان پیش گام تر هستند و برای تمامی لحظات زندگی خود برنامه ریزی می کنند.

به روستای کنجوران در 35 کیلومتری شهرستان تویسرکان می رویم، روستای خوش و آب و هوایی که اکثر مردمش با کشت جو و دامداری معیشت خود را تأمین می کنند، زندگی در روستاها کمبودها و مشکلات خاص خود را دارد اما روستاییان پوست و گوشتشان با کار و تلاش آمیخته شده است.

و اما بانوان روستایی هم هستند که همراه با دیگر اعضای خانواده در تأمین خرج و مخارج زندگی فعالیت می کنند.

به سراغ یکی از بانوان روستا می رویم، که عشق به کار و تلاش را به درستی به دیگر اهالی می آموزد.

خود را ثریا ترک معرفی می کند چند سالی است که پدر و مادر خود را از دست داده و اکنون بعد از گذشت سال ها به تنهایی زندگی کردن عادت کرده است.

زمین کشاورزی ندارد، می گوید اگر هم داشته باشد به تنهایی توان نگهداری و کاشت، داشت و برداشت محصول را ندارد.

 حالا او برای آن که دستش را جلوی دیگران دراز نکند و به کسی وابسته نباشد برای تأمین معیشت خود به پرورش بوقلمون روی آورده است، در حال حاضر 12 بوقلمون دارد، گاهی تعدادشان افزایش می یابد و گاهی کمتر، اما با پرورش و فروش بوقلمون ها بخشی از هزینه های زندگی خود را تأمین می کند.

حالا مرا به داخل خانه دعوت می کند، کنارش می نشنیم دستم را به آرامی می فشارد، به دارقالی که بر پا کرده نگاهی می اندازد و گره ها را یکی یکی زیر و رو می کند لبخندی می زند و می گوید که فرش بافتن را از مادرش آموخته است، نام مادرش را که می آورد کم کم چهره اش درهم می شود و سعی می کند غم از دست دادن مادرش را نشان ندهد و باز نگاهی دیگر به تار و پودهای قالی می اندازد و تا ثانیه هایی خیره خیره به آن ها نگاه می کند.

 

ثریا اکنون در خانه ای که برادرش برای او ساخته زندگی می کند، گاهی در حیاط خانه گوجه فرنگی پرورش می دهد، رب پختن را هم به خوبی می داند، از رب های پخته شده بخشی را هم به فروش می رساند، تعدادی هم مرغ و خروس دارد و از این رو هم تمام قد کدبانوی نمونه ای است.

اهالی او را به عنوان بانوی سخت کوش روستایی می شناسند.

او حالا مدتی است در پایگاه مقاومت بسیج روستا عضو شده و امیدوار است با دریافت تسهیلات اقتصاد مقاومتی سرمایه ای برای رونق دادن به کارش پیدا کند.

می خواهد به بانوان دیگر روستا نشان دهد که حتی با دستان خالی می شود امیدوار به کسب درآمد بود و تاکنون این گونه رفتار کرده است.

یک بانوی جوان روستایی برای ریشه کنی بیسوادان روستای خود، آستین ها را بالا زده است و با وجود مشکلات بسیار زکات علم خود را پرداخت می کند.

به همراه بسیج سازندگی سپاه  ناحیه تویسرکان به روستای ابدالان می رویم جایی که قرار است، این نهاد از آموزشیار نهضت سواد آموزی در روستا تقدیر و تشکر کند.

و این آموزشیار کسی نیست جز «فاطمه نوروزی» که به همراه شاگردان خود منتظر رسیدن ما هستند.

نوروزی لیسانس حقوق دارد و مربی حلقه صالحین بسیج روستا، سال گذشته به بسیج سازندگی مراجعه می کند و با توجه به تفاهمنامه بسیج و آموزش و پرورش مجوز مربیگری نهضت سواد آموزی را می گیرد.

به روستای باز می گردد و در ابتدا دو بیسواد در روستای خود و دو نفر دیگر را هم در قلقل؛ روستای مجاروشان می یابد و به آن ها درس می آموزد.

به درب منازل می رود و یکی یکی آن دسته از افرادی که کم سواد یا بیسواد هستند و زیر 50 ساله ها را شناسایی می کند و برای تشویق و ترغیب آنان به سواد آموزی وارد عرصه می شود.

در ابتدا تعداد شاگردانش کم است و از این رو در منزل کار را آغاز می کند تا اینکه در سال جاری به دلیل رضایت اهالی آن دسته از کم سوادانی که به دلایل مختلف ادامه تحصیل نداده اند نیز به کلاس درس او می آیند و نوروزی پایه های دوم، سوم و چهارم و پنج را نیز به آن ها می آموزد.

نوروزی از هدفش می گوید آنجا که زکات علم خود را آموختن به دیگران می داند و هم اینکه شاید منبع درآمد هرچند ناچیزی هم برای او و خانواده اش مهیا شود.

او اکنون 14 شاگرد دارد که برخی از آنان از صفر شروع کرده اند و برخی دیگر از پایه های دوم، سوم و چهارم به بعد.

یکی از بانوان روستایی حضور یافته در کلاس درس می گوید: من تا چهارم ابتدایی درس خوانده و با توجه به شرایط روستا از ادامه تحصیل باز ماندم و اینک پس از گذشت سال ها و ازدواج کردن، فرزندانم به مدرسه می روند و من باید ضرب و تقسیم را به آنان بیاموزیم و از آنجا که سواد لازم را نداشتم به کلاس خانم نوروزی آمدم تا پایه های تحصیلی بالاتر را بگذرانم.

بانوی دیگری می گوید: من آموختن را برای تلاوت قرآن می خواهم و دوست دارم و از اینکه حالا می توانم قرآن بخوانم خوشحال هستم.

بانوی دیگری از مشکلات روستاییان و زنان روستایی می گوید، آنجا که تحصیل دختران روستایی برای رفت و آمد به شهر برای مقاطع بالاتر سخت و دشوار است و هزینه های زندگی هم که کفاف این همه رفت و آمدشان را نمی دهد.

او از مسولان می خواهد تا علاوه بر فراهم ساختن شرایط لازم برای ادامه تحصیل فزندانشان، حداقل یک مربی خیاطی برای بانوان روستایی اعزام کنند تا با خیاطی کردن در زمستان بتوانند منبع درآمدی برای خانواده خود باشند و رنج این همه بیکاری در زمستان ها را به دوش نکشند.

بانوی دیگری می گوید: درس خواندن در این سنین سخت بوده و امکان فراموش شدن آموخته ها هم بیشتر، چرا که سن و سالی از ما گذشته است، با این وجود خانم نوروزی مشتقانه و با علاقه همیشه به سوالات ما جواب می دهد، حتی اگر تکراری باشد.

او می گوید: متأسفانه برای فرزندان ما تعداد معلم کم است به طوری که پایه های اول تا سوم در یک کلاس و با یک معلم و پایه های تحصیلی چهارم تا ششم هم در یک کلاس دیگر با یک معلم اداره می شوند و آن طور که باید و شاید معلم فرصت آموختن تمامی مطالب را به صورت کامل و جامع به فرزندان ما را ندارد.

نزدیک غروب است، صبر می کنیم تا کلاس درس تمام شود و به دیدار خانواده این آموزشیار می رویم، فاطمه مهربانی را از پدر و مادرش آموخته است، پدری که چند ماه است یکی از پاهایش به علت تنگی عروق قطع شده و مادری که هر دو چشمش را به تازگی عمل کرده است.

حال و روز مادی زندگیشان مساعد نیست و فاطمه می گوید: پدرم به اندازه 100 مرد همه کارها را انجام می داد اما امسال به  قطع شدن یکی از پاهایش نگران زندگی من و خواهرم شده است.

 او ادامه می دهد: من خواهرم برای گذران زندگی خانواده آلوهای باغ کوچکی را که داریم به تنهایی چیده و به برای فروش یا خشک کردن می آوریم، این کار برای ما سخت است و مادرم هم به دلیل ضعف بینایی توان کمک کردن را ندارد، با این وجود خدا را شکر می کنم که محتاج کسی نشده ایم و امیدوار هستیم به همین مبلغ اندک آموزشیاری و آلوهایی که قرار است برای فروش روانه بازار کنیم.

نه تنها باغداران و به ویژه گردوکاران، بلکه کشاورزان تویسرکانی از نبود صنایع فرآوری و بسته بندی رنج می برند و اینجا مردمان سخت کوشش، با دستانی ترک خورده بازاریاب می خواهند و اما زمستان نیامده مسئولان به خواب رفته اند.

 برداشت آلو در تویسرکان هر ساله از 20 شهریور ماه آغاز می شود و تا حدود یک ماه ادامه دارد، روستاییان در این فرصت آلوهای چیده شده را کم کم از باغات به منازل خود می آورند و یا گاهی با چیدن محصولات در جعبه ها به صورت تازه روانه بازار می کنند.

عده ای هم به روستا می آیند و آلو می خرند و می روند با قیمت های بسیار پایین و در این میان روستاییان که برای چنین محصولاتی زحمت بسیار کشیده اند دستمزد کمی دریافت می کنند، از این رو عمده آلوی برداشت شده را به صورت خشک شده تهیه می کنند و این کار تا اواخر آبان ماه همه ساله ادامه دارد.

به روستای ابدالان می رویم جایی که به مانند روستاهای دیگر از جمله کهنوش، کندر، وردآور و شهرستانه بیشترین سطح زیر کشت آلو بخارا را در تویسرکان به خود اختصاص داده اند.

ابدالان بیشتر از 30 کیلومتر با مرکز شهر فاصله دارد، اهالی مهربانی که این روزها همانند روزهای دیگر، زنانشان دوشادوش مردان برای تأمین هزینه های زندگی از صبح تا شب، کار و تلاش می کنند و گاهی هم خسته از بی مهری زمانه، با این وجود توکلشان به خداست.

"ننه خواهرو" عمه خانم روستا بیش از 70 سالی می شود که سن دارد او در کنار اقوام خود آلوهای چیده شده را در آب می ریزد تا کمی برای پوست کندن نرم شوند، حالا دیگر دستانشان را که نگاه می کنی، ترک خورده و سیاه شده، به نظر گردو پوست کنده اند در حالی که این گونه نیست پوست کندن آلو برای خشک شدن دستانشان را به این حالت درآورده است.

باور کنید این ها دستان بانوان روستای ابدالان است، ترک خورده و سرد، اما دلی پرمهر دارند، نفسشان گرم و از تلاش دست بر نمی دارند، دعوت می کنند مدتی در کنارشان بنشینم، هنوز کفش هایم را بیرون نیاورده ام، آلو تعارف می کنند، مردانشان به صحرا رفته اند و برخی دیگر مشغول دامداری هستند و آنان همچنان پوست آلوها را جدا می کنند.

یک کیلو و دو کیلو که نیست زیاد است، گاهی خسته می شوند اما باید زودتر آلوها را برای خشک شدن در پشت بام آماده کنند تا بتوانند برای فروش به بازار عرضه کنند.

"ننه خواهرو" می گوید، اینجا بانوان با سلیقه ای دارد که از هر انگشتشان هنر می بارد و از آنجا که بازاریاب ندارند، آلو های خشک شده را هم که آماده کرده اند، به طور عمده کمتر از نرخ اصلی به فروش می رسانند و دستمزد مناسبی عایدشان نمی شود و ذخیره مالی مناسبی برای زمستان خود ندارند.

یکی از بانوانی که مشغول کار کردن است، می گوید درآمد چندانی از این همه تلاش به دستمان نمی رسد، با این وجود خدا را شکر می کنیم، برخی ها خیاطی آموخته اند اما چرخ خیاطی ندارند.

او حالا دیگر آهی می کشد و ادامه می دهد و از روزهای سخت زمستان می می گوید که اهالی روستا مردان و زنانشان به دنبال کار هستند تا لقمه نانی برای خانواده و فرزندانشان تهیه کنند.

این بانوی روستایی از تلاش و پشتکار اهالی می گوید و از مسئولان می خواهد زمینه لازم فراهم شود تا حتی یک کارگاه کوچک خیاطی در روستا برای کار کردن آنان در زمستان ایجاد کنند.

بانوی دیگری می گوید: ما روستایی هستیم آشنایی با سیستم های مدیریتی که نداریم اما تلاش کردن را خوب می دانیم، مگر خواسته ما زیاد است که می گوییم این همه محصول تولید کرده ایم و با این همه زحمت آماده فروش، حالا برای ما بازار فروشی پیدا کنید.

او ادامه می دهد: آیا این خواسته زیادی است که می گوییم اهالی روستا می توانند در شب های طولانی زمستان خیاطی کنند و کسانی که دستی بر مدیریت دارند بیایند و واسطه بین ما و تولیدکنندگان عمده پوشاک شوند و دست ما را به دست آنان رسانده، تا ما خیاطی کنیم و آنان به فروش برسانند و در نهایت پولی برای تأمین معاش زندگی دستمان بیاید؟!

این بانوی روستایی می گوید، از خیاطی می گذریم همین زمینه فروش محصول آلوی ما را فراهم سازند، برایمان کفایت می کند، من یک زن روستایی هستم چطور می توانم کیلو کیلو این آلوها را برای فروش به باز ببرم.

او می افزاید: درباره اقتصاد مقاومتی بارها از رادیو و تلویزبون مطالبی را شنیده ایم، آیا ما روستاییان به حقیقت اقتصاد مقاومتی را اجرایی نکرده ایم، چرا از ما و از تولیدات ما حمایتی که باشد نیست.

بانوی دیگری می گوید: پوست کندن این همه آلو برای ما دشوار و بسیار زمان بر است، اگر صنایع جانبی و بسته بندی مناسبی یا حداقل کارگاه کوچکی باشد که به صورت مکانیزه انجام شود چی اشکالی دارد؟ مسئولان می توانند در این گونه موارد ما را یاری کنند نه اینکه تنها سالیان سال است که نظاره گر این همه زحمت باشند و هیچ اقدامی در حمایت از ما انجام ندهند.

به گزارش خبرنگار رودآور، نه تنها باغداران و به ویژه گردوکاران، بلکه کشاورزان تویسرکانی از نبود صنایع فرآوری و جانبی و  همچنین بسته بندی رنج می برند و اینجا  مردمان سخت کوشش با دستانی ترک خورده بازاریاب می خواهند و  اما زمستان نیامده مسئولان به خواب رفته اند.

ابتکار یک مدیر روستایی برای تأمین هزینه های تعمیر مدرسه؛

کشاورزی در حیاط مدرسه/اینجا یک "مدیر دبستان" اقتصاد مقاومتی را معنا کرد

مدیر یک مدرسه روستایی در شهرستان تویسرکان با توجه به کمبود اعتبارات، برای تعمیر مدرسه و دلشاد کردن دانش آموزان خود در محوطه مدرسه کشاورزی کرد تا با معنا کردن اقتصاد مقاومتی و فروش محصول، هزینه ای به دست آورد و فضایی پر نشاط برای تحصیل دانش آموزان خود فراهم سازد.

 این روزها حال و هوای مدرسه کرامت روستای کریم آباد در شهرستان تویسرکان پر نشاط تر از همیشه است، دانش آموزان سال گذشته را در مدرسه ای با پنجره ها، دیوارها و درب های رنگ پریده و خراب سپری می کردند، «مونس مظفری» مدیر این مدرسه ابتدایی با دیدن اوضاع و احوال خراب مدرسه و شاداب نبودن فضای آن برنامه ای در ذهن می چیند و نقشه ای برای دلشاد کردن دانش آموزان در سر می پروراند.

هزینه های جاری و یا عمرانی آن قدر که باید نیست تا بتواند تعمیرات هر ساله در مدرسه انجام دهد و باید چاره ای دیگر برای تأمین منابع مالی در راستای بهسازی مدرسه بیاندیشد.

حیاط مدرسه کرامت یک جریب است یعنی 540 مترمربع، جرقه ای در ذهنش زده می شود، محوطه مدرسه فضای خوبی است و آب و هوا و نوع خاک روستا هم مستعد کشاورزی، با هماهنگی آموزش و پرورش و همکاری تعدادی از اهالی روستا و گاهی هم دانش آموزان که خود مشتقانه بعد از اتمام درس ساعاتی همراه بودند، به کاشت، داشت و برداشت گاو دانه می پردازد تا از فروش آن هزینه های مالی برای تعمیر مدرسه فراهم شود.

از این رو در اواخر خرداد ماه سال جاری برداشت گانه را آغاز می کند و پس از فروش آن ها با مبلغی که هرچند ناچیز است، وسایل تعمیر مدرسه را خریداری کرده و به قول خودش یکی دو هفته با دو استاد کار مدرسه را در تابستانی که گذشت بهسازی می کنند.

مظفری روز اول مهر امسال خوشحالی مضاف را در چشمان دانش آموزان خود می بیند، دانش آموزانی که حال دیگر در فضایی با نشاط درس می خوانند.

او مهیا بودن شرایط لازم از جمله نثار مهر و محبت به دانش آموزان، کوشا بودن در امر تدریس و به ویژه توجه به روحیات دانش آموزان را عوامل مؤثری در یادگاری بهتر آنان می داند و تعمیرات مدرسه را هم در ایجاد فضایی شاداب برای دانش آموزان یک امر ضروری عنوان می کند و این روزها خوشحال تر از روزهای دیگر است.

دانش آموزان را فرزندان خود می داند که نیاز به محبت همه جانبه دارند تا در آینده با روحیه جهادی وارد عرصه های خدمت رسانی به مردم شوند.

او از روحیه همکاری دانش آموزان برای کمک به خود می گوید آنجا که دانش آموزان معنای تلاش برای حفظ داشته های خود را در عمل می آموزند و معنای اقتصاد مقاومتی را لمس کرده و درک می کنند.

می گوید: اقتصاد مقاومتی یعنی بهره برداری صحیح و به جا از داشته ها و نگاه به ظرفیت خودمان، هرچند داشته ها اندک باشد اما می توان با فکر جهادی از امکانات محدود به چشم اندازهای روشنی رسید.

بانوی شأن آبادی، روسفید در عمل به اقتصاد مقاومتی/درآمدزایی سمیرا از 15 گاو و گوساله+تصاویر

سمیرا، گاوهایش را سالاانه به فروش برساند می تواند درآمدی 15 تا 20 میلیون تومانی داشته باشد، اما نگهداری از گاوها را هرچند که هزینه بر است، بیشتر می پسندد، چرا که مانند هر بانوی موفق روستایی دیگر که از هر انگشتشان هنری می ریزد از شیر تولید شده، پنیر، دوغ، ماست و کره تهیه می کند و با فروش این محصولات لبنیاتی ماهیانه 600 هزار تومان به دست می آورد،

 لبیک گفتن به ندای رهبری زن و  مرد، دختر و پسر، پیر و جوان نمی شناسد، اگر بخواهی ولایی باشی هرجا می شود در دورترین روستاها و یا در مرکز شهر تفاوتی ندارد.

شأن آباد یکی از دورترین روستاها از نظر مسافت نسبت به مرکز تویسرکان است، با 47 کیلومتر مسافت، روستایی که اهالی آن چه از نظر فرهنگی و چه از نظر علمی و اقتصادی برخوردار از افراد توانمند است.

و اما سایت خبری رودآور در راستای تعهد خود برای معرفی الگوهای موفق اقتصاد مقاومتی در سطح شهرستان به سراغ بانوی نمونه شأن آبادی رفته است.

سمیرا مردای، بانوی موفق روستایی است، او که در یک خانواده متدین و پر جمعیت 12 نفره بزرگ شده و در سایه تلاش های والدین خود، خوب می داند که چگونه باید بر روی پای خود بایستد، خواهرهایش متأهل شده اند و او امروز در یک خانواده هشت نفره زندگی می کند.

به دیدارش که می رویم چادر به سر به استقبال می آید، با روی خوش، مثل بقیه اهالی، چندماهی است که 20 میلیون تومان تسهیلات اقتصاد مقاومتی از بسیج سازندگی تویسرکان برای سر و سامان دادن به دامپروری خود دریافت کرده است و امروز با بخشی از این وام چند گاو خریداری کرده و با بخشی دیگر به تعمیر و بهسازی محل نگهداری گاو و گوسفندهای خانواده پرداخته است.

 

سمیرا 15 گاو و گوساله دارد که نگهداری از آن ها را به همراه خانواده خود انجام می دهد، 50 رأس گوسفند و زمین زراعی نیز دارند، سایر اعضا خانواده به گوسفندها و مزارع رسیدگی می کنند و شاید این سمیرا است که به تنهایی به نگهداری از گاوها می پردازد.

به گفته او اگر گاوهایش را سالانه به فروش برساند، می تواند درآمدی 15 تا 20 میلیون تومانی داشته باشد، اما نگهداری از گاوها را بیشتر می پسندد، هر چند که سالانه 15 میلیون تومانی برای هزینه نگهداری از جمله خرید علوفه آن ها صرف می شود، اما او مانند هر بانوی موفق روستایی دیگر که از هر انگشتشان هنری می ریزد از شیر تولید شده پنیر، دو، ماست و کره تهیه می کند و با فروش این محصولات لبنیاتی ماهیانه 600 هزار تومان به دست می آورد، در حقیقت این گونه کار کردن را بیشتر دوست دارد.

با تسهیلاتی که گرفته یکی یکی محل نگهداری دام های خود را تعمیر می کند اما نه به تنهایی بلکه همانند سایر روستاییان همراه با خانواده خود، پدر و مادر و خواهرانش هم به او کمک می کنند.

هزینه این روزهای برای نگهداری دام هایش افزایش یاقته، در زمستان این هزینه ها با توجه به افزایش خرید علوفه بیشتر می شود، بیماری های دامی نیز گاه گاهی دام هایش را تهدید کرده اند، اما او برای جلوگیری از بیمار شدن دام ها به ویژه تب برفکی که این روزها گفته می شود در استان همدان گریبان گیر دام ها شده و البته کنترل نیز شده، تمامی دام های خود را واکسینه کرده است.

با وجود اینکه در روستایی دور دست زندگی می کند و شاید گاهی با درس خواندن دختران روستایی مخالفت شود اما او تا دیپلم درس خوانده و خواهرش نیز دارای مدرک فوق لیسانس حقوق است و به او در زمینه گاوداری کمک می کند.

از فروش محصولات لبنیاتی تهیه شده به دستان خود و خانواده اش، خرج و مخارج نگهداری دام ها فراهم می شود و اندک سرمایه ای را نیز برای توسعه گاوداری سنتی جمع آوری می کند.

سمیرا از بانوان روستایی که دوشادوش مردان کار می کنند حرف ها برای گفتن بسیار دارد و از اینکه هر کسی نسبت به نظام تعهدی دارد.

زندگی روستاییان سخت می گذرد، برای تحصیل مسافت های طولانی طی می کنند، برای تأمین آب با مشکلات دیگر، خرید علوفه ها که گاه به گاه قیمت هایش بالا و پایین می شود، اما افرادی همچون سمیرا تنها به فکر آباد کردن روستا و دیار خود هستند تا کمی از روند رو به رشد مهاجرت به شهرها را کاهش دهند.

به گفته سمیرا اقتصاد مقاومتی آن طور که در نظر رهبر انقلاب است را می توان تنها در عمل و پیاده سازی طرح های خلاقانه اجرایی و عملیاتی کرد، هر کسی به هر اندازه ای که توان دارد، یکی روستایی از داشته های خود به درستی برای کسب درآمد و تأمین معیشت خانواده اش استفاده کند و یک شهری نیز به همین طریق.

یک جا نشستن و آیه یأس خواندن را دوست ندارد، می گوید نباید منتظر مسئولان ماند تا مشکل بیکاری را حل کنند و مرهمی بر زخم های خانواده های چند بیکاره بزنند، باید خود آستین ها را بالا بزنیم و با طرح های نو و با تکیه بر اصول اقتصاد مقاومتی و در ابتدا با توکل به خدا و اعتماد به توانمندی های خود قدم به قدم جلو برویم.

زنگنه 

انتهای پیام/

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان