به گزارش رودآور به نقل از خبرگزاری فارس از همدان، از روزی که خبرها و مطالب مورد نظرم را از روی صفحه تلگرام پیگیری میکردم خیلی کم، گذرم به دکههای روزنامهفروشی میافتاد، هر چند، گاهی از کنارشان رد میشدم اما دیگر به چشم خریدار به روزنامهها و نشریات نگاه نمیکردم چون با تایپ چند کلمه در دنیای اینترنت و زدن یک کلید جستجو وارد دنیایی از اطلاعات و مطالب میشدم آن هم از نوع بهروز و تازهاش.
اما در ایامی که تلگرام قطع بود و اوقات فراغت من هم بیشتر، هوس خرید یک مجله را کردم و در کنار یک دکه روزنامهفروشی در یکی از میدانهای اصلی شهر ایستادم، دقایقی در حال سرک کشیدن به روزنامهها و مجلات بودم که دیدم دسته دسته پسران در سن 15 تا 20 سال به دکه میآمدند؛ چه خوشباورانه نگاهشان میکردم زیرا تصورم بر این بود که چقدر جوان مشتاق روزنامه و مجله داریم! کنجکاور شدم ببینم دنبال کدام مجله و یا روزنامه هستند و علاقمندیهایشان چیست؟ اما به جای نام مجله یا روزنامه اسامی عجیب و غریب سیگارهای مختلف را شنیدم، سیگارها خریداری شد و تعارف کشیدنش هم آغاز؛ جالبتر آنکه خود دکهدار یک فندک آماده برای چاق کردن سیگار مشتریانش داشت که مبادا خدای نکرده سرگردان شوند؛ مشتریمداری تا این حد!
سووالی برایم پیش آمد؛ «مگر براساس دستورالعمل ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال 89 برای جلوگیری و مبارزه با سیگارهای خارجی فروش این مواد دخانی در دکههای روزنامهفروشی ممنوع نشده است؟» پس چطور این دکهها با رعایت اصل مشتریمداری! بدون توجه به قانون به فروش انواع مختلف سیگارهای خارجی که نمیدانیم اصل و نسبشان چیست و از کجا آمدهاند، اقدام میکنند؟
یک سال و نیم گذشته در جلسهای دیگر که ستاد کشوری کنترل و مبارزه با دخانیات در وزارت بهداشت برگزار کرد بر اجرای مصوبه بالا با توجه به سند کنترل بیماری های غیرواگیر مربوط با دخانیات تأکید فراوان شد و مقرر شد با متخلفان طبق ضوابط قانونی توسط وزارت کشور با همکاری شهرداریها، نیروی انتظامی و دانشگاههای علوم پزشکی برخورد شود! اما گویا این قانون هم مانند برخی قوانین که برایش ماهها جلسه گذاشته میشود و کاغذها پر، فراموش میشوند و خبری از اجرای آن نیست!
اصلاً اجرا یادمان میرود و قانون و مصوبه هم در لابلای کاغذبازیها گم میشوند، مسوولان محترم هم که در پاسکاری اجرایی قانون و انداختن تقصیرات به گردن زمین و زمان ید طولایی دارند!
حال سووال اینجاست؛ آیا تا به حال هیچ دکه روزنامهفروشی از طرف واحد بهداشت محیط و شهرداریها مورد بازرسی قرار نگرفته است؟ که اگر گرفته چرا سیگار در این دکهها جا خوش کرده و اگر بازدیدی نبوده چرا نبوده؟ و اینکه چه کسی باید پاسخگو باشد؟
اینکه سیگار کشیدن یک نوجوان و جوان به دلایل مختلفی چون وضعیت خانواده، شرایط جامعه، تقلید و ... برمیگردد ولی آیا باید این مواد دخانی به راحتی در دسترس قرار گیرد؟
در برخی کشورهای غربی و شرقی فروش و عرضه این مواد که خود تولیدکننده و صادرکنندهاش به تمام دنیا هستند، فقط در فروشگاههای خاصی انجام میشود، حتی برخی از آنها قوانین سختتری دارند، خرید و فروش سیگار به نوجوانان کمتر از یک سن مشخص مثلا 16 یا 18 سال را منع کردهاند و استعمال سیگار در اماکن سرپوشیده هم جریمه سنگینی دارد.
سالهاست در مورد جلوگیری از مصرف سیگار بین گروه نوجوان و جوانان شعار دادهایم، اما هر سال دریغ از پارسال!
استعمال سیگار روندی رو به رشد دارد، آماری که نشان میدهد دختران دسته گلمان هم به پسران شاخ شمشادمان پیوسته و در بالا بردن این آمار تصاعدی با پسران همکار شدهاند.
طبق اطلاعات و آمار علیاکبر سیاری، معاون بهداشت وزارت بهداشت، «دخانیات عامل مرگ 60 هزار ایرانی در سال بوده و نیز سالانه 10 هزار میلیارد تومان از پول مردم صرف دخانیات و 20 تا 30 هزار میلیارد تومان نیز هزینه درمان بیماریهای ناشی از آن میشود.»، آیا این آمار و ارقام تکاندهنده نیست؟! و روح و روان خانوادهها و متولیان حوزههای مختلف و مسوولان رده بالای تصویب، اجرا و نظارت قوانین را به رعب و وحشت نمیاندازد؟
آیا مواد ترکیبی این سیگارها که برخی با طعم مشروب است برای مسوولان ما سووالبرانگیز یا شوکبرانگیز نیست که از خواب غفلت بیدار شوند و ببینند که فرزندان عزیزمان که باید در نهایت سلامت کامل روحی و جسمی رشد کنند حال این دوران را دود میکنند و به هوا میفرستند!
این وضعیت یک هشدار بزرگ برای خانوادهها، معلمان و مربیان مدرسه و حوزه و دانشگاه، روحانیون عزیز، شهرداران محترم، مسولان بهداشتی و درمانی، نیروی انتظامی، جامعه شناسان و روانشناسان و ... است که باید فکری کنند زیرا خیلی زود دیر شد.
این نوجوانان و جوانان که با هر پک سیگار عمرشان را دود میکنند فرزندان وطن هستند و آیندهسازان این سرزمین،؛ باید تدبیری اندیشید و محیط را برایشان از پلشتیها پاک کرد.
فاجعهانگیز است وقتی میبینی که یک دکه فروش محصولات فرهنگی بیشترین درآمدش از فروش سیگار آن هم خارجی و لوکس است. حال از هر کس که دستی بر آتش دارد و میتواند با امضای خود این قانون را اجرایی و در دکههای شهر پیاده کند خواستار برخورد و واکنش جدی هستیم.
شما مدیر و مسوول محترم لحظهای فکر کنید که فرزند خود شما از همین دکهها سیگار مورد علاقهاش را تهیه کند؛ در حالی که روزی و روزگاری با مدیریت و برخورد جدی شما میشد جلوی فروش آن را گرفت! آیا باز تعلل میکنید و انجام این کار را به فردا میاندازید؟
کافی است باور کنیم که نوجوانان و جوانان فرزندان خود ما هستند و آیندهساز این کشور و شهر و به خود بقبولانیم که مرغ همسایه غاز نیست و روزی دود سیگار همین بچهها دامان بیتدبیری شما مدیر محترم را هم میگیرد.... پس، بسمالله!
---------------------------
الهام شهابی
---------------------------
انتهای پیام/
دیدگاه شما