آخرین اخبار

27. ارديبهشت 1395 - 15:21   |   کد مطلب: 22899
سال های سختی و درد و رنج من و خواهرم پس از فارغ التحصیلی بود، سال های 85 تا سال 90 را می گویم، سال های تمسخر شدن ما از سوی مسئولان! که حتی از پذیرش ما در محل کارشان خودداری می کردند، حالا دیگر، با دست سرش را می گیرد و اشک در چشمانش حلقه بسته است، زخم زبان های مسئولان را بیان کند یا از درد و دل های نگفته در بی توجهی برای ترویج فرهنگ قرآنی؟!

به گزارش خبرنگار رودآور، چندی پیش خبری با عنوان  تقدیر از بانوی روشندل تویسرکانی حافظ کل قرآن در مسابقات بین المللی قرآن کریم" در سایت خبری رودآور منتشر شد، در آن خبر آمده بود طیبه فریدونی ولاشجردی در رشته حفظ کل از تویسرکان به عنوان یکی از نخبگان قرآنی و مربیان منتخب در سال ۹۵ مورد تجلیل واقع شده است.

بر آن شدیم تا فاصله 30 کیلومتری تویسرکان تا روستای ولاشجرد را طی کنیم تا از نزدیک بیشتر با این بانونی نمونه قرآنی روشندل تویسرکانی آشنا شویم.

در تماسی تلفنی متوجه شدم که طیبه خانم در روستای "قلعه نو" مشغول تدریس قرآن است، از این روز ساعت ملاقات ما به 17 عصر موکول شد، در امامزاده علی اصغر(ع) روستای ولاشجرد اولین دیدار ما رخ داد.بدون آنکه از کسی کمک بگیرد با کمتر از 10 درصد بینایی ما را به داخل امامزاده راهنمایی کرد، جایی که خواهر او نیز در آنجا مشغول به تدریس قرآن بود.

از آنجا که مشتاق بودم با خانواده قرآنی فریدونی بیشتر آشنا شوم دعوت آنان به منزل را پذیرفتم و پیاده تا به منزل آنان راه رفتیم.

استقبالشان گرم بود، از ساعت 14 منتظر خبرنگار رودآور بودند، پدر طیبه که خود معلم بازنشسته است، تعدادی از سوره های قرآن را حفظ کرده و بخش بسیاری از کتاب حافاظ را نیز از حفظ می گوید، از تربیت پنج فرزند دختر و یک فرزند پسر خود می گوید.از اینکه طاهره، مرضیه و طیبه طوری راه و رسم زندگی کردن را آموختند که اکنون به ترتیب حافظ 10، 20 و کل قرآن کریم هستند.

و حال من و طیبه فریدونی، بانوی روشندل ولاشجردی، حافظ قرآن کریم در کنار یکدیگر نشسته ایم و او از سختی های زندگی و خوشی هایش برای ما می گوید.

از روزی می گوید که خود را می شناسد، از بیماری مادرزادی که سبب نابینایی او و یکی دیگر از خواهرانش شده، بیماری چشمی مادرزادی که مربوط به شبکیه چشم است، از روزهایی که دیدشان هرچند بسیار بسیار کم سو بوده، اما دنیای مادی را به صورت تار می دیدند و حال دیگر نمی بییند.

ذکر توکل به خدا هر لحظه در زبانش جاری است، حال از روزی می گوید که در خانواده ای مذهبی در روستای ولاشجرد متولد شده است، دوران ابتدایی و راهنمایی خود را در مدارس روستا تحصیل می کند و برای گذراندن دوره متوسطه بالاجبار به شهر کنگاور می رود، چرا که این شهر به روستای آنان نزدیکتر است.

از سال چهارم ابتدایی به حفظ قرآن کریم روی می آورد و در ابتدا سوره هایی از جمله محمد(ص)، صف، فتح و حدید را حفظ می کند، کم کم موفقیت های بزرگی کسب کرده به طوری که حتی در بخش قرائت قرآن نیز در بین معلولان رتبه دوم کشور را کسب می کند.

پس از اتمام دوران تحصیل دوره متوسطه برای آنکه فردی مفید برای روستای خود و شهرش شود، تحصیل در حوزه علمیه حضرت زهراء شهر کنگاور را برمی گزیند، هنوز یکی سالی تا انتهای درس حوزی اش مانده است که به عنوان مربی قرآنی، تدریس حفظ و تفسیر قرآن برای طلبه های حوزه انتخاب می شود، در کنار همه این موارد با حمایت های خانم زالی پور مدیر حوزه علمیه خواهران کنگاور که در حوزه حفظ قرآن نیز مشوقی برای او بود، مسئول خوابگاه خوهران حوزه نیز شده، حتی پخت غذا در خوابگاه را  انجام می دهد.

چشمانش جایی را نمی بیند، اما دروس حوزه را با گوش دادن عمیق بر سر کلاس درس و مباحثه با همکلاسی های خود می آموزد، صدای استادان خود را ضبط می کند و دوباره آن را گوش می دهد و این گونه از حوزه فارغ التحصیل می شود.

سال 82 که می شود، او حافظ 15 جزء از قرآن کریم است، در آن سال از سوی حوزه علمیه برای شرکت در همایشی به مشهد مقدس اعزام شده و در آنجا از امام رضا(ع) می خواهد که وی را به نور قرآن بیشتر آشنا سازد و توفیقی برای حفظ تمام قرآن به او دهد، دعایش اجابت شده و کم کم با امیدی تازه کل قرآن کریم را حفظ می کند.

به روستا باز می گردد و برای هم روستایی های خود دوره های حفظ قرآن، احکام، مشاوره خانوادگی و حقوقی برگزار می کند.

صحبت های طیبه خانم به اینجا که می رسد، مرضیه خواهرش وارد اتاق می شود، او نیز اکنون روشندل است، گرچه سابق بر این در سال های کودکی با عینک به قول خودش چشمانش کمی سو داشت اما اینک نه، وی نیز با همین ضعف جسمانی و معلولیت در رشته علوم انسانی و سپس ادبیات فارسی در دانشگاه ملایر مشغول تحصیل می شود و مدرک لیسانس خود را اخذ می کند.

مرضیه خانم می گوید: سال 90 بود که در حدود سه جزء از قرآن کریم را با تشویق های خانواده ام حفظ کردم، در همان سال بود که آزمونی برای انتخاب مربی سازمان اوقاف برگزار شد و من به همراه طیبه، برای این آزمون ثبت نام کرده و پس از موفقیت با نمره بالا چه در آزمون کتبی و چه در شفاهی در قم، موفق به کسب گواهینامه مربیگری قرآن شدیم.

وی می افزاید: حالا خواهرم در دو روستای قلعه نو و ولاشجرد مربی قرآن است و من در روستای ولاشجرد، گرچه باید بگویم طیبه خانم مدتی نیز در روستای شأن آباد مربی قرآن بوده است.

مرضیه خانم ادامه می دهد: عاشقانه دوستدار مربیگری قرآن هستم و زمانی که یکی از شاگردانم قرآن تلاوت می کند به ویژه اگر از حفظ بخواند، گویا تمام آسمان ها را به من هدیه داده اند.

وی بسیاری از اشعار حافظ را نیز از حفظ می خواند و می گوید: همت عالی طلب جام مرصع گو مباش؛ با توکل به خدا با هر سختی که هست کنار آمده است.

طیبه خانم در اینجا آیاتی از قرآن را تلاوت می کند، صدایش برایم دلنشین است، او از روضه خوانی و مداحی به ویژه در ماه محرم و میلادهای ائمه اطهار(ع) هم سخنی گفت و عنوان کرد: افتخارم به روضه هایی  است که برای حضرت علی اصغر(ع) و حضرت زینب(س) می خوانم، چرا که توسل به آن ها است که تاکنون مرا نگه داشته؛ به قالی سلمان ندارم اعتنایی/چرا که من غبار قالی روضه هاتم.

وی می گوید: آن زمان که مشغول حفظ کردن قرآن بودم و یا اکنون که آموزش روخوانی، ترتیل و حفظ قرآن مجید را به قرآن آموزان می دهم، گویا تاج پادشاهی بر سرم گذاشته اند و به جز این تاج به دنبال چیز دیگری نیستم.

طاهره خانم کوچکترین عضو خانواده است، او از نر جسمانی سالم است و نیز حافظ 10 جزء از قرآن مجید.

این سه خواهر در راستای منویت مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه کشور باید 10 میلیون حافظ قرآن داشته باشد وارد میدان معنوی و فرهنگی شده اند.

طیبه خانم می گوید: قرآن همه اش انگیزه و امید است، اما متأسفانه در جامعه ما دارای مهجوریت خاصی شده و ما تنها تلاشمان بر این است تا با کمک فعالان این عرصه کمی در راه خروج کلام الهی از این مهجوریت تلاش کنیم.

وی از ازدواج خود هم سخن گفت: از اینکه آرزوی معنویش آن است که پس از ازدواج فرزندان اصلحی تربیت کند و آنان نیز حافظان قرآن شوند.

این نخبه قرآنی کشوری در ادامه از نحوه تدریس خود در کلاس درس هم می گوید: از اینکه با قلم قرآنی آیات را برای قرآن آموزان خود تلاوت می کند.

او و خواهرش مرضیه هر دو مربی حلقه های صالحین بسیج روستای خود نیز هستند، گوشه نشنیی و انزوا را دوست ندارند، برای اینکه بتوانند به اصطلاح امروزی ها به روز باشند و در حلقه های صالحین و طرح جوانه های صالحین بسیج حرف تازه ای برای گفتن داشته باشند، مدام با حوزه علمیه قم در تماس هستند، سی دی های آموزشی را می گیرند، از تکنولوژی روز استفاده می کنند و اگر در نهایت نتوانند جزوه ای همراه با صوت پیدا کنند، این طاهره خانم؛ خواهر کوچکتر خانواده است که مطالب کتاب را با صدای بلند می خواند و آنان با تلفن های همراه خود مطالب را ضبط می کنند و در مواقع لزوم از موارد ضبط شده بهره می گیرند و این گونه با آمادگی کامل در مجالس و کلاس درس حاضر می شوند.

مرضیه خانم که حافظ 20 جز از قرآن کریم است نیز می گوید: شاید بتوان گفت که سال های سختی و درد و رنج من و خواهرم پس از فارغ التحصیلی بود، سال های 85 تا سال 90 را می گویم، سال های تمسخر شدن ما از سوی مسئولان! بارها به استانداری و فرمانداری در آن سال ها مراجعه کردیم، اقداماشان بی احترامی محض بود، با آنکه برخی از مسئولان در محل کارشان حضور داشتند، به عینه و با گوش های خود می شنیدم، که می گفتند: «حوصله ندارم»  و به نوعی از پذیرش ما خودداری می کردند، می گفتند، آن هایی که سالم هستند کار نمی کنند، چگونه شما می توانید کاری انجام دهید.

این ها را که می گوید، طیبه آه عمیقی می کشد، سرش را پایین می اندازد، دستش را بر پیشانی گرفته است، چند دقیقه ای که می گذرد، سرش را بالا گرفته و اشک در گوشه چشمانش حلقه بسته است، با حسرتی ادامه دهنده حرف مرضیه می شود، و می گوید: از زخم زبان های مسئولان بگوییم یا از درد و دل های نگفته برای ترویج فرهنگ قرآنی؟! من از تمسخرها و بی احترامی های که شده گذشتم، اما لااقل برای رضای خدا هم که شده آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که مسئولان هزینه ای برای توسعه و گسترش فرهنگ قرآنی و نهادینه کردن آن در جامعه صرف کنند؟ ایا زمان آن فرا نرسیده که به جای همایش های آن چنانی مقداری از هزینه های فرهنگی را به تهیه جوایزی هرچند کوچک به اندازه یه خودکار یا دفتر برای قرآن آموزان ما صرف کنند تا توفیقی برای ورود بیشتر کودکان، نوجوانان و جوانان به عرصه های قرآنی فراهم شود؟!

وی ادامه می دهد: از مسئولان چیز زیادی نمی خواهیم و ما همچنان با درآمدی سالانه در حدود 200 هزار تومان می سازیم و تنها امیدمان به خداست، گرچه آقای محمدظاهری مسئول فرهنگی اداره اوقاف تویسرکانی در تأمین هزینه های رفت و آمد به دیگر روستاها برای مربیگری ما در این زمینه کمک می کند، اما آنان نیز بودجه ای چندانی ندارند.

سیما، یکی از شاگردان مرضیه خانم است او نیز که از اول ابتدایی به حفظ قرآن کریم روی آورده است تاکنون پنج جز را قرآن را حفظ کرده و فاطمه، نرگس و بقیه حافظان قرآن که به عنوان قرآن آموزان در دوره های آموزشی این دو خواهر حض.ر دارند، همه و همه نشاط زندگی خود را به نور قرآن گرفته اند.

کم کم هوا رو به تاریکی می گذارد و من باید تا دیر نشده، خودرویی تهیه کرده و به شهر باز گردم، در مسیر حدود 30 دقیقه ای تا تویسرکان حرف های زن همسایه این خانواده قرآنی مرا به فکر فرو می برد، او گفت: فکر می کردم شما برای تشویق این خانواده به روستا آمده اید، یا شاد از شهر از سوی مسئولان یا دهیار برای نصب بنر تشکر و قدردانی؟ اما نه، در تعجبم که چگونه مسئولان برای موفقیت های ورزشی یا نه فوتبال این همه هزینه می کنند اما برای چنین افرادی که تمام عمر و زندگیشان را برای ترویج مسئله با اهمیت قرآن گذاشته اند، حتی از یک تبریک زبانی هم دریغ می کنند؟!

حرف های زن همسایه هنوز در گوشم می پیچد؟ به راستی چرا برای فعالان عرصه قرآنی و فرهنگی تقدیری در خور شأن آنان انجام نمی شود؟

انتهای پیام/زنگنه

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان