به گزارش رودآور؛ زندگى امام هشتم ،علیه السلام، که قریب بیست سال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجستهترین بخش هاى آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود .
مهمترین چیزى که در زندگى ائمه ، علیهم السلام، بهطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسى» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجرى که خلافت اسلامى به طور آشکار با پیرایه هاى سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامى به حکومت جابرانه پادشاهى بدل گشت، ائمه اهل بیت ،علیهم السلام، مبارزه سیاسى خود را به شیوهاى متناسب با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند.
این مبارزه بزرگترین هدفش تشکیل نظام اسلامى و تاسیس حکومتى بر پایه امامت بود. بىشک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحى، و رفع تحریفها و کج فهمى ها از معارف اسلامى و احکام دینى نیز هدف مهمى براى جهاد اهل بیتبه حساب مى آمد. اما طبق قرائن حتمى، جهاد اهل بیتبه این هدف ها محدود نمىشد و بزرگترین هدف آن، چیزى جز تشکیل حکومت علوى و تاسیس نظام عادلانه اسلامى نبود. بیشترین دشواری هاى زندگى مرارتبار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه ، علیهم السلام، از دوران امام سجاد، علیه السلام، وبعدازحادثه عاشورا به زمینه سازى دراز مدت براى این مقصود پرداختند.
در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایت عهدى امام هشتم ،علیه السلام، جریان وابسته به امامان اهل بیتیعنى شیعیان همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاه هاى خلافت به حساب مى آمد. در این مدت بارها زمینه هاى آمادهاى پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوى نام داد به پیروزی هاى بزرگى نزدیک گردید.
اما، در هر بار موانعى برسر راه پیروزى نهایى پدید مى آمد و غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلى این نهضت، یعنى شخص امام در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد مى گشت و هنگامى که نوبت به امام بعد مى رسید اختناق و فشار و سختگیرى به حدى بود که براى آماده کردن زمینه به زمان طولانى دیگرى نیاز بود .
ائمه ،علیهم السلام، در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانى کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابه لاى گذرگاه هاى دشوار و خطرناک گذراندند و خلفاى اموى و عباسى در هیچ زمان نتوانستند با نابود کردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده همواره در پهلوى دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدى همیشگى آسایش راازآنان سلب کرد.هنگامى که حضرت موسى بن جعفر،علیه السلام، پس از سالها حبس در زندان هارونى مسموم و شهید شد در قلمرو وسیع سلطنت عباسى اختناقى کامل حکمفرمابود .در آن فضاى گرفته که به گفته یکى از یاران امام على بن موسى، علیه السلام، «از شمشیر هارون خون مىچکید».
بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه سلامت بدارد و از پراکندگى و دلسردى یاران پدر بزرگوارش مانع شود و با شیوه تقیه آمیز و شگفت آورى جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرترین خلفاى بنى عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنى از دوران ده ساله زندگى امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله جنگ هاى داخلى میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر مىتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بیت ،علیهم السلام، را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت گیرى و همان اهداف ادامه مى داده است. هنگامى که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و لافتبى منازع را به چنگ آورد یکى از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود، او براى این منظور، تجربه همه خلفاى سلف خود را پیش چشم داشت.
انتهای پیام/
دیدگاه شما