به گزارش رودآور به نقل از خبرگزاری فارس از همدان، چهارشنبه 20 بهمن قرار است در همدان شاهد رونمایی از چهار تقریظ رهبر معظم انقلاب پیرامون چهار کتاب که درباره چهار قهرمان همدانی توسط نویسندههای شهر همدان نگاشته شده باشیم.
اتفاقی مبارک که پیامهای زیادی در خود دارد. از این که حضرت آقا چه وقتی برای مطالعه میگذارند و نسبت ما با اماممان در این رفتار چیست؟ تا اهمیت ادبیات وکتابهای دفاع مقدس تا گمنامی قهرمانان این مرز و بوم؛ این نکات همگی مهم و قابل تأمل هستند. علاوه بر اینها، نکته دیگری به ذهن متبادر میشود که بسیار مهم و البته مغفول به نظر میآید.
یک بار دیگر خبر را مرور کنیم، چهار کتاب قهرمانهای همدانی به نگارش در آمده توسط نویسندههای همدانی و رونمایی در همدان. این یعنی همه چیز تهران نیست.
متأسفانه اهمیت مرکز نه فقط جزء سیاستهای غلط دولتهای تکنوکرات بوده ونه فقط مختص به جریان غرب زده. در میان همه مردم و حتی فعالین مردمی عرصه انقلاب نیز به نظر میآید که آن نقشی که برای فعالین فرهنگی در تهران میبیینند برای خود قائل نیستند و به یک نوعی مرکزیت را از آن تهران میبیینند. سخنران باید از تهران بیاید، محصول باید از تهران بیاید، ایده و طرح هم همین طور و این میشود که ناخودآگاه نه تنها فعالین فرهنگی در شهرستانها خود را پیرامونی دانسته و از اهمیت فعالیت خود میکاهند و منفعل میشوند و منتظر و نشسته به جای مجاهد و ایستاده، بلکه عادتهای بدی از جمله دسترسی به امکانات زیاد، وابستگیهای مختلف و راحتطلبی برخی مرکزنشینان به آنها منتقل شود.
از اینها مهمتر اختلافهای عناصر مرکزی یا سرشلوغیها و غفلت از پیرامون در مرکز باعث میشود که پشتیبانی نرسیده و عناصر پیرامونی احساس کمبود شدید و حتی یأس و ناامیدی کنند و دهها زیان دیگر. این مسأله فقط در حوزه فرهنگ نیست و در سایر حوزها مثل سیاست و فعالینهای اجتماعی انقلاب نیز مصداق دارد.
این رویداد و مثالهای دیگر از این جنس مانند جشنواره عمار نشان میدهد که نه تنها این طور نیست بلکه هر عنصر فرهنگی در جبهه انقلاب در هر نقطه جغرافیایی و با هر میزان امکانات بنا به اخلاص، همت و پشتکار، خلاقیت و دسترسی به ظرفیتهای بومی و چشم بر دهان امامش، خود نه تنها میتواند فعالیتی اثربخش و بینظیر در سطح منطقهاش انجام دهد، اتفاقاً با اقتضائات بومی تأثیر چند برابری بر مخاطب خود بگذارد؛ بلکه آن فعالیت میتواند مخاطب شهرهای دیگر و همسایه، ملی و حتی جهانی داشته باشد.
یعنی ما میتوانیم حتی در یک روستا یا شهر کوچک نزدیک و دور افتاده فعالیتی اثربخش برای منطقه خود، کشور و جهان انجام دهیم. جبهه مردمی یعنی همین! اول جنگ هم اگر منتظر مرکز بودند کشور را از دست داده بودیم و این یعنی در هر جای این کشور هستید منتظر مرکز نباشید، شما خود مرکزید بسمالله!
حال یک بار دیگر با این نگاه اطرافتان را نگاه کنید؛ چقدر قهرمان؟ چقدر سوژه و موضوع؟ چقدر ظرفیت و چه کارهایی که میتوان کرد برای مخاطب خوبمان در هر جای این کشور پر از گنج!
البته این موضوع به معنی نفی فعالیتها و عناصر مرکزی نیستند و حتماً باید از ظرفیتها و اساتید و تجربهها و ارتباطات تا حد امکان در این عرصه استفاده کرد. نکته در این است که نباید متوقف شد یا اهمیت کار در سایر نقاط کشور را ندید.
* سعید حسینی رئیس مجمع تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی اسلامی
انتهای پیام/
دیدگاه شما