آخرین اخبار

28. مرداد 1393 - 14:43   |   کد مطلب: 15074
گفتگوی خواندنی رودآور با حاج حسین بیات؛
شاعر معروف شعر "ننه جو" از خود می گوید
با وجود آنکه اشعار متعددی سروده و مجموعه ای از اشعارم را با کمک یکی از فرزندانم جمع آوری کردم، اما متأسفانه به علت نبود بودجه، تاکنون موفق به چاپ مجموعه اشعارم نشدم.

به گزارش خبرنگار رودآور؛ مشغول تایپ اشعار زیبایش درباره کودکان مظلوم غزه برای انتشار در سایت خبری تحلیلی رودآور بودم و ناخوادگاه به یاد دیگر اشعارش افتادم و آن شعر معروف ننه جون که به گویش تویسرکانی در اکثر محافل رسمی شهرستان قرائت شده است. به این بهانه باشاعر معروف شعر ننه جو یعنی حاج حسین بیات به گفت و گو پرداختم. *رودآور: آقای بیات خوانندگان رودآور دوست دارند از خود بگویید؟ IMG_2513ـ در سحرگاه ششم دی ماه سال 1323 در تویسرکان متولد شدم و والدینم به دلیل دلبستگی به اهل بیت اطهار(ع) نام مرا حسین گذاشتند، تنها پسر این خانواده و گرمی بخش دل والدین بزرگوارم شدم و آنان نیز الحق در پرورش جسم و جان و روح و روانم من از هیچ کوششی فروگذار نکردند. در سن 6 سالگی به دبستان رفتم، معلم کلاس اولم مرحوم مرتضایی که مردی بسیار دلسوز و نجیب و زحمتکش بود و هرگز خاطرات شیرین آن بزرگوار و دیگر آموزگاران صمیمی خود را فراموش نکرده و نخوام کرد. * رودآور: شنیده ایم قبل از 18 سالگی آموزگار دوره ابتدایی شدید؟ 114ـ بله درست است؛ در واقع پس از اتمام دوره 6 ساله ابتدایی وارد دبیرستان شدم، کلاس های هفتم تا نهم را به امتمام رساندم، زمانی که درکلاس سیکل دوم دبیرستان مشغول تحصیل بودم با فراخوان آموزش و پرورش شهرمان برای تأمین کادر آموزش ابتدایی روستاها به همراه 40 نفر از همکلاس های هم سن و سال خود وارد کلاس تربیت معلم روستایی شدیم و پس از گذراندن یک دوره یکساله از اول مهر ماه سال 41 به عنوان آموزگار پایه های ابتدایی مشغول به تدریس شدم. هنوز سه ماه تا به سن قانونی یعنی 18 سالگی برسم مانده بود و به همین دلیل برای سه ماه اول خدمتم حقوقی دریافت نکردم. یاد آن دوران بخیر.سر و کله زدن با دانش آموزان ابتدایی به ویژه در روستاهاوکودکانی معصومی که بعدها هر کدام به پست و مقامی رسیدند، به یاد دارم سال 43 آموزگار روستای باباپیر بودم و دانش آموزان آن مئرسه بسیار زرنگ و بازیگوش بودند، بعدها یعنی سال 75 به یکی از شاگردان مدرسه باباپیر برخوردم که به لطف خدا سرهنگ سپاه شده بود و اگر خود اظهار آشنایی نمی کرد او را به یاد نمی آوردم. ((*آقای بختیاری همان کسی که سال ها بعد آموزگار ابتدایی خود را دیده است و بارها از طریق نظرات مختلف از این معلم و شاعر نمونه تویسرکانی قدردانی کرده است. وی به خبرنگار رودآور می گوید: در آن روزها آقای بیات معلم ابتداییم بود، بسیار مهربانه با من و همکلاسی هایم صحبت و با آرامش خاصی تدریس می کرد و ما آنچنان شیفته او شده بودیم که هنوز پس از سال ها زمانی که در محفلی یا مراسمی صدای دلنشین او به ویژه در هنگام قرائت اشعارش از تلویزون صدا و سیمای همدان برخورد می کنیم مشتاقانه آن قسمت را ضبط کرده و به کودکودکانمان نشان می دهیم. او می افزاید: اگر زحمات صادقانه و دلسوزانه این معلم بزرگوار نبود هرگز من دوستانم به جایگاهی که الان در آن قرار داریم نمیرسیدم.)) ** رودآور:  قطعا دوران ادامه تحصیل و آموزگاری شما در دوران دبیرستان نیز برای خوانندگان رودآور شیرین است، از آن روزها بگویید؟ 112ـ آقای بیات در ادامه سخنان خود می گوید: پس از یکی دو سال تدریس در روستا به فکر ادامه تحصیل افتادم و در فرصتی فشرده سیکل دوم دبیرستان را در رشته ادبی به صورت داوطلب آزاد در کرمانشاه گرفتم، طولی نکشید که در کنکور دانشسرای تربیت دبیر همدان شرکت کرده و برای دو سال مشغول تحصیل زبان انگلیسی در این دانشسرا شدم و پس از دریافت مدرک فوق دیپلم زبان انگلیسی از مهرماه سال 51 تدریس در اولین دوره ز مقطع راهنمایی تحصیلی را آغاز کردم. یکی دو سال از تدریسم در مدارس راهنمایی نگذشته بود که برای تدریس زبان انگلیسی به دبیرستان های تویسرکان مأمور شدم و تا سال 69 در این رشته و در این مقطع تدریس می کردم. از مهرماه سال 69 به تهران منتقل شدم و مدت هفت سال در مناطق سه و چهارتهران به تدریس زبان انگلیسی و ادبیات فارسی اشتغال داشتم. ** رودآور: پس از بازگشت به تویسرکان چه کاری انجام دادید؟ ـ در پاییز 76 در حالیکه بازنشته هم شده بودم به زادگاه عزیزم تویسرکان برگشتم و سرگرم تدوین آثار پراکنده خود شدم. از یک جا نشستن راضی نبودم و به ویژه در راستای اشتغالزایی برای جوانان محله ای که در آن زندگی می کردم در سال 76 تصمیم گرفتم آژانسی با ایجاد اشتغال برای پنج نفر راه اندازی کنم. ** رودآور: از ازدواج، تعداد فرزندان و از علایق خود برای خوانندگان رودآور بگویید؟ 105ـ 47 سالگی ازدواج کردم و اکنون دارای پنج فرزند که دو دختر و سه پسر هستند می باشم و همگی تحصیلات عالیه را گذرانده اند. علاقه بسیاری به کوهنوردی و صخره نوردی  دارم و در این عکس هم که مشاهده می کنید از کوه اطراف بیستون مشغول بالا رفتن هستیم، برای اینکه ورزش در ذهن فرزندم از دوران کودکی نهادینه شود او را هم در آن شرایط سخت بر دوش گرفته ام و از کوه بالا می رویم که عکس آن روز به یاد ماندنی توسط یکی از دوستان به قول شما امروزی ها شکار شده است. پس از عشق ورزی به خانواده از مهمترین علایق من سروردن شعر است. ** رودآور: در محافل و مجالس رسمی بسیاری اشعار بسیاری خوانده اید به ویژه شعر معروف ننه جون که به گویش زیبای تویسرکانی است، راستی چه شد که ننه چون را سرودید؟ ـ در حدود 26 سالگی در حالیکه ازدواج کرده و صاحب فرزندی بودم، شبی در خانه پدری ام در کنار چراغ گردسوزی نشسته و مشغول سرودن شعر بودم، مادرم در آن اتاق برای نماز خواندن آماده می شد و قبل از قامت بستن چندین مرتبه به من گفت که از کنار آن چراغ گردسوز که قابلمه ای از آبگوشت داغ بر رویش قرار داشت فاصله بگیرم و من به دلیل غرور جوانی فقط کمی جا به جا شدم تا اینکه مادر چراغ و قابلمه آبگوشت را جا به جا کرد و بعد با خیالی آسوده به نماز ایستاد. در آن لحظه عرق شرمی وجودم را گرفت که چرا من به دلیل غرور جوانی رعایت ادب او را نکردم و شدت اندوه برای مادرم شعری به گویش تویسرکانی سرودم تا بتوانم بخش بسیار کوچکی از زحمات وی را جبران کنم. از آن روز به بعد هر جا که بود زمانی که می خواستم این شعر را بخوانم ماجرای غرور کاذبم را تعریف می کردم تا همه بدانند که برای والدین خود نباید غرور داشت.پدر و مادر صمیمانه فداکاری می کنند و فرزندان باید قدردان زحمات آنان باشند و هرگز با غرور با والدین خود سخن نگویند. ** رودآور: تخلصتان وامق است، چرا وامق و بیشتر در چه زمینه هایی شعر سروده اید؟ 108ـ وامق یعنی عاشق؛ در هر زمینه ای شعر سروده ام، در دوران انقلاب، هشت سال دفاع مقدس و به ویژه در مدح ائمه اطهار(ع). اشعار مناسبتی نیز می گویم.رمضان امسال بود که با دیدن به خاک و خون کشیدن کودکان و مادران مظلوم غزه و سکوت خفت بار مجامع  بین المللی و اعراب شعری سرودم که در برخی روزنامه ها و سایت ها انتشار یافت. ** رودآور: با این تفاسیر اشعار متعدد و زیبایی دارید؛ آیا مجموعه اشعاری به چاپ رسانیده اید؟ ـ با وجود آنکه اشعار متعددی سروده و مجموعه ای از آنان را با کمک فرزند عزیزم مهندس یاسین حسن جمع آوری کرده ام اما متأسفانه به علت نبود بودجه، تاکنون موفق به چاپ مجموعه اشعارم نشدم. ** رودآور صمیمانه از آقای بیات وامق تویسرکانی تشکر و قدردانی می کند.باشد که همگی ما قدردان فرهنگیان و هنرمندان جامعه باشیم.

بخشی از شعر زیبای "ننه جو"

نِنِه جُو آی نِنِه جُو قُرونِ بَنِ جِیِرِت    

بیا پا تِه بِنِه رُو جُفتِ گُلارا پِسِرت

پِسِرت نه مُ غُلامِ تو مَ دَس بَسهِ تونَم

مَ اَسیر تو مَ بیمارِ تو مَ خَسه توُنَم

نِنِه مَ قدرِ تُونِه تازه خِوَردار شُوَم

مُونی اَکِی از وَختی که بچه دار شُوَم

IMG_2513 114 113 112 111 105 108 102 103 104 101 100انتهای پیام/

ایمیل: roodavar1@gmail.com سامانه پیامکی رودآور ۳۰۰۰۸۸۳۳۰۰۰۰۶۱

دیدگاه‌ها

سلام کاش فایل صوتی شعر را بارگزاری می کردید

دیدگاه شما

صندوق خیریه
همدان پرس
آب و هوای تویسرکان