به گزارش رودآور عابديني در یادداشتی نوشت؛ خشكسالي و سرمازدگي از جمله عوامل ايست كه بصورت ناخواسته در برخي از سالها و در اقتصادهاي مختلف مخصوصا اقتصادهاي كه درآمد آنها وابسته به محصولات كشاورزي مي باشد، مشكلاتي را به وجود ميآرود. شهرستان تويسركان نيز از اين امر مستثنا نيست، امروزه كمتر كشاورزي را مي توان يافت كه از مشكلات بي آبي و به تبع آن مشكلات اقتصادي پيرامون آن سخن به ميان نياورد. گرچه اين دسته از مشكلات نه تنها در بعد كشاورزي بلكه در ابعاد مختلف زندگي اجتماعي و اقتصادي ريشه دوانيده و مشكلات متعددي از جمله بيكاري را به بار آورده است، اما سوال اين است، كه راه برون رفت از اين مشكلات و مسائل چيست؟
مشخص است هنگامي كه بخش قابل توجهي از اقتصاد يك شهر وابسته به يك محصول خاص باشد ممكن است مشكلات متعددي را براي اقتصاد شهر بوجود آرود. چنين اقتصادي بسيار پر ريسك و لرزان است چراكه در برههي زماني كه شرايط لازم براي آن محصول فراهم نشود سبب عدم توفيق در برداشت آن محصول ميشود. زماني كه قشري تمام اقتصادش از جمله درآمد و مشاغلش وابسته به يك محصول خاص همانند فراوده هاي خام (گردو) باشد و از طرفي تمام تلاش مسئولين و دلسوزان شهري تنها براي تقويت يك جنبه از يك محصول خاص باشد، آن شهر بايد تمام امكانات و شرايط لازم براي كاشت و برداشت آن را داشته باشد. از جمله اين موارد ميتوان به خاك حاصل خيز، شرايط آب و هواي مناسب، امكانات لازم براي مواجهه شدن با مشكلات غير طبيعي و طبيعي و وجود منبع درآمدي جايگزين و بازار متقاضي و .... را مي توان اشاره كرد. چنانچه هر كدام از اين شرايط و موارد فوق فراهم نشود چه حالتي پيش خواهد آمد؟
در چند سال گذشته مشكلات متعددي از جمله پديده هاي طبيعي سبب شده است تا بزرگترين منبع درآمدي (گردو) دچار مشكلات سرمازدگي يا كم آبي شود. لزوما هنگامي كه اين مشكلات به وجود ميآيد ابعاد مختلف اقتصاد شهري اعم از امر و معاش دچار نوعي ضعف و خلاء ميشود كه به تبع آن بيكاري بوجود خواهد آمد. یکی از پیامدهای مهم بیکاری و نبود مشاغل با در آمد مناسب پدیدهي قاچاق است. ضربات جبران ناپذیر قاچاق بر پیکرهي اقتصاد بر هیچ کسی پوشیده نیست. اما مسئله اینجاست که اگر جوانی که قاچاق را به عنوان شغل خود برگزیده است ،دست از آن بکشد، آیا تضمینی وجود دارد که شغلی با همان درآمد برایش فراهم گردد؟
پس به نظر می رسد مسئولین به جای صرف وقت و هزینههای پیشگیرانه و نه چندان موثر از قبیل مسائل مختلف و حاشيه اي كه نه تنها اغلب اوقات مثمر ثمر واقع نگردیده اند که حتی موجب اخلال در مشاغل دیگر نیز گردیده است،باید تمرکز و بودجه خود را صرف تولید کار و کار آفرینی كنند نه اينكه با پناه بردن به فعاليتهاي حاشيه اي بپردازند.
از دیگر پیامدهای نبود شغل مناسب و بيكاري، مهاجرت بخش بزرگی از جمعیت روستاها و شهرستان به کلان شهرها است .جمعیتی که بخش بزرگی از آنها را جوانانی تشکیل می دهند، که به عنوان قلب تپنده و نیروي محرکه جامعه، عدم حضورشان لطمه هاي اقتصادی واجتماعی فراوانی را بر پیکره جامعه سنتی ما وارد خواهد آورد. طبیعتا هیچ جوانی دوری از خانواده ،زندگی در غربت را دوست نخواهد داشت. اما چاره چیست؟ اجبار کاری و اقتصادی او را به این مهاجرت ناخواسته واداشته است.این در حالی است که اگر فردی از افراد اجتماع پس انداز و یا توشه ای پس از سال ها کار در منطقه برای خود ذخیره کرده باشد،نیز به دلایلی همچون: فقر اقتصادی منطقه، نبود زیرساخت های مناسب اقتصادی ، ریسک بالای بازار و دیر بازدهی بازار کاری منطقه ترجیح می دهد پولش را در جایی دیگر سرمایه گذاری کند که از دیدگاه اقتصادی خروج نقدینگی از چرخه اقتصادی یک منطقه به نوبه خود یک فاجعه برای آن منطقه اقتصادیست.
يكي از عوامل تاثير گذار در بيكاري میزان آگاهی و توجه مسولین نسبت به این مقوله است. آیا مسئولین شهری و منطقهای از تبعات این معضل آگاهی دارند؟ آیا این بزرگواران تلاشی در جهت بهبود این وضعیت می نمایند ؟ وتا چه حد از بودجه های دریافتی شان را به موضوع کارآفرینی و مبحث اشتغال تخصیص می دهند؟ تا چه میزان به حمایت از بخش خصوصی پرداخته اند و چه تسهیلاتی را برایشان فراهم آورده اند؟
همواره راه هاي سنتي نتوانسته سبب توسعه يك اقتصاد و در ابعاد كوچكتر شهرستان شود براي نمونه و در بعد ملي ميتوان به كرهجنوبي اشاره كرد، كشوري كه تا چند دههي گذشته پوشيده از زمينهاي باير بوده و مردمان آنها در بدترين شرايط زندگي به امر و معاش مي پرداختند اما با گذشت زمان و انتخاب يك راهبرد مناسب توانستهاند خود را به كشوري ثروتمند تبديل كند. انتخاب راهبرد مناسب توسط دولت كره سبب شده تا اقتصاد كره بسيار دگرگون شود و در برخي از زمينه ها با كمبود نيروي فعال مواجه شدهاند و براي مقابله با كمبود نيروي فعال دست به انتقال نيروهاي فعال از ساير كشورها زدهاند. امروز جايگاه اقتصادي كره جنوبي در حديست كه كوچكترين تغيير در آن ، موجب تغييراتي در اقتصاد جهان ميشود. اين نمونهاي از يك اقتصاد مبتني بر تصميمات موثر و آينده نگر مي باشد. براي نمونه در بعد كوچكتر مي توان به شهرستان ملاير اشاره نمود كه در چند دههي گذشته توانسته پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي را در بخش هاي مختلف صنعتي و غير صنعتي داشته باشد.
شهرستان تويسركان گرچه داراي منابع خدادادي زيادي ميباشد اما اين راه(خام فروشي منابع خدادادي) نبايد هميشه بعنوان نقشهي راهي مطمئن در اقتصاد معيشتي تلقي شود، مقام معظم رهبري بارها تاكيد نموده اند كه خام فروشي همانند بچه پولداري است كه خود براي بدست آرودن پول زحمتي نميكشد، بنابراين خام فروشي محصولات نبايد به عنوان تنها راه درآمدي تلقي شود و از طرف ديگر نبايد توفيقات صورت گرفته در اين بخش از جمله عرضهي كود و... را به عنوان رمز موفقيت دانست و آن را به عنوان ابزار تجميد و تخريب دانست. سوال اين است آيا روش سنتي بايد همچنان باقي بماند و جواناني با استعداد بايد راههاي سنتي يعني كشاورزي به سبك چندين سال گذشته را ادامه دهند؟
در پاسخ بايد گفت تنها راه برون رفت از اين مشكلات، پناه بردن به سمت اقتصاد صنعتيست. ابتداي اين امر نيازمند فراهم ساختن زيرساخت لازم جهت ورود سرمايه داران بخش خصوصي ميباشد كه البته در اقتصادهاي پيشرفته لازمهي اين امر، تشكيل زيرساختهاي متنوع خصوصا زيرساختهاي قانونيست. با توجه به پيگيريهاي صورت گرفته توسط مسئولين محترم شهري، تلاشهاي متنوعي در جهت پيشرفت در زمينههاي مختلف صورت گرفته اما وجود مشكلات متعدد در بخشهاي مختلف به خصوص مشكلات معيشتي نيازمند تلاش مردمي در كنار تلاشهاي مسئولين محترم ميباشد نه اينكه تنها با پناه بردن و چشم دوختن به كمك هاي دولتي به دنبال راه چارهاي براي خروج از مشكلات باشيم. همراه مردم به خصوص در اقتصادهاي موفق نه تنها توانسته به عنوان يك شريك در برطرف كردن مشكلات كنار دولت عمل كند بلكه در برخي از مواقع نيز راه حلي براي رفع مشكلات و مسائل مختلف عمل كرده اند. البته مسئولين محترم نيز بايد زيرساختهاي مختلف را براي ورود بخش خصوصي فراهم سازند از جمله اين زيرساختها ارائه مشوقهاي مالياتي است كه تا حدودي و در برخي از مناطق صورت پذيرفته اما نيازمند تلاش هاي جدي تري ميباشد. ادامه دارد......
دیدگاه شما